خرد کردن. معنی 1 - از هم پاشیدن ، ریزریز کردن . 2 - کشتن ، نابود کردن . مترادف 1- ريزريز كردن، شكستن، له كردن 2- درهمشكستن، نابود كردن 3- تبديل كردن. انگلیسی chopping. verb: grind, minify, squelch, smash, abate, chop, pestle, demolish ...
Moreمترادف خرد: حقیر، صغیر، کوچک ، اندک، کم، ناجیز، شکسته، له ، ریز، ریزه درک، آگاهی، ادراک، بینش، دانایی، حکمت، دانش، عقل، علم، فراست، لب، فهم، نقیبت، هوش متضاد خرد: کبیر، بالغ، بزرگ، سالم، نشکسته، حجیم، عظیم جهالت، سفاهت معنی انگلیسی:
Moreمترادف خرد کردن ۱. ریزریز کردن، شکستن، له کردن ۲. درهمشکستن، نابود کردن ۳. تبدیل کردن خرد کردن لغتنامه دهخدا خرد کردن . [ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقسمتهای ریزه ریزه شکستن . به اجزاء کوچک شکستن . شکستن بقطعات خرد. بقطعات
More2023年9月1日 کلمه “tisane” ریشه یونانی دارد و از واژه یونانی “ptisane” به معنای پوست کنده یا خرد شده گرفته شده است. پس از مدتی، این کلمه به فرانسوی “tisane” تغییر یافت که به خرد کردن، بریدن و پاره کردن ...
Moreخرد کردن - معنی در دیکشنری آبادیس مترادف خرد کردن: ریزریز کردن، شکستن، له کردن، درهم شکستن، نابود کردن، تبدیل کردن معنی انگلیسی: break, chip, chop, crush, devastate, grind, sliver, smash, pound, quell, to break
Moreدر متون پارسی میانه به دو گونه خرد اشاره شدهاست: آسْنْ خرد به معنی خرد ذاتی و در برابر آن گوش سرود خرد به معنی خرد اکتسابی.
MoreContribute to sbmboy/fa development by creating an account on GitHub.
Moreعمر گلها به چند هفته میرسد. قرنفل گلی است خردبته با گلی معطر که در باغها برای زینت میکارند.
Moreتعریف: انجام هرنوع عملیات بر روی خاک برای تسریع در رشد گیاهان 1. Britain took a more prominent role than other European countries in developing the cultivation of improved kinds of damson. انگلیس
Moreشخم مشتمل بر عملیاتی است که منجر به زیرورو کردن، خرد کردن کلوخهها و نرم کردن خاک میگردد. اهداف شخم عبارتند از: ۱. ایجاد شرایطی درخاک که جوانه زنی بذر، سبز شدن گیاهچه و توسعه ریشه را فراهم ...
More